نوروز 91
عزیزم امسال هم مثل هر سال برای تحویل سال خونه مامان جون و باباجی بودیم ولی موقع سال تحویل (ساعت ٨:٤٢) خواب بودی و دلم نیومد بیدارت کنم. بابایی و به قول خودت باباتیتی عیدیتو که کارت پارسیان بود داد دست مامانی یا به قول خودت مامانینی. روز اول عید اول دایی علی و دلنیا و مامانش اومدند و بعد دایی رضا با سینا و سیما و مامانشون و بعد خاله آزاده و عمو رضا و بعد خاله فرزانه و آقا مسعود و یوکابد اومدند. و بعد از ظهر هم مهمانهای باباجی و مامان جون. روز اول و دوم خونه مامان جون بودیم و جایی نرفتیم که برای پذیرایی از مهمانهابه مامان جون کمک کنیم و روز سوم که رفتیم دیدن بزرگترها مریض شدی. الهی بمیرم که وقتی هم مریض میشی دیگه ...
نویسنده :
مامان و بابای تیاناز
9:07